سیدمحمدرضا هاشمی | شهرآرانیوز؛ گلشهر بزرگترین محله مهاجرنشین در ایران است. جایی در شمال شرق مشهد که بیش از چهاردهه است با مهربانی، جمعیتی درخور توجه از مهاجران افغانستانی را در خود جای داده و در طول این سالها در کنار خلق خاطرات زیادی برای آدمهایی که در کوچهها و خانههای آن سکونت داشته اند، توانسته انسانهای مهم، مفید و تحصیل کرده زیادی را به نقاط مختلف جهان صادر کند.
در واقع آدمهای زیادی در کشورهای مختلف جهان وقتی که شبها به خواب میروند به گلشهر میآیند، در شلوغ بازار قدم میزنند، در کوچه سینما غذا میخورند و از خیابان درمانگاه اتوبوس سوار میشوند، اما ناغافل وقتی پس از چند ساعت از خواب بیدار میشوند، میبینند که هزاران کیلومتر با گلشهر فاصله دارند و آنچه دیده اند خواب بوده است. مؤسسه فرهنگی «دّردری» در ادامه سلسله برنامههای «رو در روی گذشته» به نقد و بررسی کتاب «گلشهر؛ خاطرات یک زمین شناس» نوشته «علی احمدی دولت» که از مهاجران افغانستانی ساکن گلشهر در سالهای گذشته بود و حالا در کشوری دیگر زندگی را تجربه میکند پرداخته است.
علی احمدی دولت، نویسنده این کتاب، در ابتدای جلسه گفت: «زمانی که من دانشگاه قبول شدم. آن روزها بسیاری از مهاجران خجالت میکشیدند که بگویند من افغانستانی هستم. جالبتر اینکه اگر میگفتی ساکن گلشهر هستی غم دو برابر میشد. در بین رشتههای دانشگاهی هم بی کلاسترین آنها زمین شناسی بود. از بخت بدم بیشتر در پایینترین موقعیت قرار گرفته ام. در این کتاب تلاش کرده ام بگویم آدمی که همه چیزهای بد دنیا را دارد، چهارستون بدنش سالم است، خانواده خوبی دارد و به هرجایی که در زندگی میخواهد میرسد. سال ۱۳۸۰ بود که به همراه ۱۶ نفر دیگر در دانشگاه قبول شدم و ما دانشجویان افغانستانی برای اینکه چیزهای دیگر را پوشش دهیم خوب درس میخواندیم تا شاید افغانستانی بودنمان را پوشش دهیم.
در واقع ما درس میخواندیم که باعث کسر شأن مردم خود نباشیم. من برای نوشتن این کتاب چهل سال صبر کردم. از خصوصیترین مسائل زندگی خود در این کتاب حرف زده ام. ما مردم بازندههای تاریخ هستیم و تلاش تنها کاری است که میتوانیم انجام دهیم. به نظرم بدترین کمک به یک نفر دادن پول به اوست. متأسفانه امروز در گلشهر دیده میشود که بچههای نوجوان و جوان کار نمیکنند و اعضای خانواده آنها از خارج برایشان پول میفرستند و این اتفاق خوبی نیست. من امیدوارم که جلد دوم و سوم این کتاب را هم بنویسم.»
در ادامه این جلسه ابوطالب مظفری با اشاره به اهمیت خاطره نویسی در جهان امروز گفت: «متنها هستند که فرهنگ را در جامعه تولید میکنند؛ چیزی که متأسفانه در جامعه ما وجود ندارد. ما در جامعه خودمان آدمهای با تجربهای داریم که متأسفانه این تجربهها تنها برای آنها باقی مانده است و اگر به نقطهای رسیدیم که مردم توانستند تجربیات خود را تبدیل به متن کنند، آنجاست که جای خوش حالی دارد. ما امروز باید خوش حال باشیم که این اتفاق (خاطره نویسی) در جامعه ما دارد میافتد از جمله در جامعه مهاجر.
او در ادامه با اشاره به تقسیم بندی کلاسیک نوشتارها خاطرنشان کرد که دسته اول؛ نوشتههای روایی، دسته دوم؛ نوشتههای توصیفی، دسته سوم؛ نوشتههای انگیزشی و دسته چهارم؛ نوشتههای تحلیلی است که هرکدامشان زیرمجموعههای متعددی دارند. در دوره کلاسیک نوشته توصیفی مورد توجه نبوده، در گذشته بزرگان و نویسندگان ما درباره خودشان چیزی نمینوشتند و امروز ما از شرح حال آنها چیزی در دسترس نداریم. مثلا ابوعلی سینا از خود کتابهای مهمی به یادگار گذاشته است، اما وقتی موضوع مسائل خصوصی زندگی آدمی مثل بوعلی سینا به میان میآید، متوجه میشویم که چیز خاصی وجود ندارد. شاید در گذشته اینکه از خودشان و امور شخصی زندگی شان حرف بزنند را یک نوع عیب میدانستند. این یک خصوصیت در دنیای قدیم به ویژه در شرق بوده است.
این نویسنده و پژوهشگر افغانستانی افزود:، اما خوشبختانه امروز یک تعادلی ایجاد شده، از زمانی که فردیت رواج پیدا کرد، آنجا بود که نوشتارهای شخصی و خصوصی برای آدمها اهمیت پیدا کرد. در نوشته شخصی نویسنده از خودش شروع میکند و مخاطب در درجه دوم است، اما در نوشته تشریحی معمولا نویسنده از مخاطب شروع میکند و مخاطب برای او اهمیت بیشتری دارد. تمام همت او این است که با منطق و استدلال مخاطب را راضی کند که نتیجه را بپذیرد، اما در نوع شخصی آدمها خود را اولویت قرار میدهند. تاریخ نمیتواند پا به پای احساسات آدمی بیاید و آن را بیان کند، اما وقتی موضوع نوشتههای روایی به میان میآید آنجاست که آدمها میتوانند عقدههای اجتماعی خود را نیز بیان کنند.
مظفری درباره اهمیت کتاب «گلشهر؛ خاطرات یک زمین شناس» گفت: وقتی ما با نوشتهای مواجه میشویم که با آن حرف مشترک داریم. مثل همین کتاب گلشهر که من وقتی آن را خواندم با آن احساس نزدیکی بیشتری کردم، چون با محتوای آن تجربه مشترک داشتم. خود مهاجر بودن ما و نویسنده چه درباره این کتاب و چه کتابهای دیگر دلیل خوبی است که ما با آنها احساس نزدیکی بیشتری کنیم. چیزی که باعث شد من از نوشتار این کتاب خوشم بیاید این است که اولا نویسنده (احمدی) صاحب تجربههای دست اول بود. نکته دوم این بود که نویسنده برای کوبیدن یک گروه خاص به میدان نیامده است. ما زمانی که تجربههای مهاجران را میخوانیم یک جور عقده گشایی به نظر میرسد که در این کتاب این اتفاق نیفتاده است.
این شاعر و نویسنده افغانستانی ادامه داد: در این کتاب نویسنده جزئیات نگاری کرده ما با جزئی نگاری میتوانیم ناداستان خلق کنیم و کلی نگاری در چنین نوشتههایی باعث میشود جذابیت متن و نوشته از بین برود. در این کتاب یک سری اصطلاحات ناب به کار رفته بود که باعث ارتباط بهتر مخاطب با کتاب میشود.
در ادامه این جلسه مجید محمدی، دانشجوی دکترای جامعه شناسی و از مهاجران افغانستانی ساکن در مشهد، سعی کرد که از نگاه جامعه شناسی بـــه موضوع خاطره نویسی نگاه کند.
او درباره کتاب خاطرات گلشهر گفت: من اگر بخواهم ادبیات را به چیزی تشبیه کنم معماری است. نوشتن چیزی نیست که یک فرد یک شبه به آن دست پیدا کند و تا وقتی که سبک خود را پیدا کنی باید سالها ممارست کنی. خوب بود در این کتاب به پیشینه حضور مهاجران در گلشهر اشاره میشد و چه شد که مهاجران به ایران آمدند. میشد المانهای بیشتری بیاوریم که گلشهر را معرفی کنند. گلشهر مختص ما نیست و هر مهاجری میتواند با آن ارتباط برقرار کند. گلشهر تمام ویژگیهای زندگی یک آواره را دارد. ما تناقضهایی با بومیان گلشهر داشتیم و روایت این تناقضات میتوانست این کتاب را جذابتر کند. هرکسی که در برابر فراموشی قدمی برمی دارد برگزیده است.
او در ادامه گفت: با روایت است که ما میتوانیم درباره جهان انسانی حرف بزنیم، اما علوم تجربی این ویژگی را ندارد و با روایت کردن است که ما به حالات درونی انسانها پی میبریم و زمانی که ما خاطره فردی را بازگو میکنیم آن را به خاطره جمعی تبدیل میکنیم. زمانی ما میتوانیم یک تصویر واقعی به وجود بیاوریم که خرده گفتمان خلق کنیم و خرده گفتمان با نقل خاطره ایجاد میشود. بیان رنج فقط با ادبیات ممکن است. اینکه ما با تسلط و با تکنیکهای نوشتن بتوانیم خودمان را به درستی روایت کنیم اهمیت زیادی دارد.
خاطره زمانی نوشته میشود که ما فاصلهای را با گذشته احساس میکنیم. ادبیات برای ما سرپناه درست میکند و هر کسی این کتاب را بخواند میتواند در آن ساکن شود. امکان دارد که ما آدرس غلط داده باشیم چیزی که با تسلط به نوشتن حل میشود و با افزایش آگاهی میتوانیم جلوی این مشکل را بگیریم.
عکسهای این مراسم را در ادامه ببینید: